شايد نميدانيم که در اينجور مواقع چه کاري را بايد انجام دهيم و با وجود اينکه به کمک ديگران نياز داريم، باز هم درخواست کمک نميکنيم يا اينکه ميترسيم از کسي تقاضاي کمک کنيم. بسياري از انسانها تمايلي به کمک گرفتن از ديگران ندارند و تصميم ميگيرند تا در تنهايي خود، رنج بکشند.
چرا ما از کمک گرفتن از ديگران ميترسيم؟
چه چيزي باعث ميشود تا از ديگران کمک نگيريم؟ گاهي اوقات ممکن است به اين خاطر باشد که از درخواست کردن کمک از ديگران واهمه داريم چون نميخواهيم در مقابل غريبهها، دوستان يا حتي رئيسمان فردي ضعيف، نيازمند و بيکفايت به نظر برسيم.
در محيطهاي کاري که بين کارمندان رقابت زيادي وجود دارد، اگر کسي درخواست کمک کند باعث ميشود تا ديگران از اين کار او بر عليه او استفاده کنند؛ فقط به اين خاطر که چيزي را نميداند و البته اين ترس تا حدي قابل درک است. اگر خيلي رک از ديگران درخواست کمک کنيد، ممکن است به شما به عنوان فردي نگاه کنند که هميشه به ديگران اعتماد ميکند و از طرفي در برابر دوستانتان، فردي ناتوان شناخته ميشويد. واقعيت اين است که طرز فکر همهي افراد شبيه به هم نيست. البته بعضي از افراد هم هستند که به بهانه ترفيع در شغلشان به ديگران کمک ميکنند.
بعضي از افراد هم فکر ميکنند که با کمک گرفتن از ديگران شهرتشان به خطر ميافتد و در نتيجه احساس شرمساري و ناامني ميکنند. حتي ممکن است به تواناييهايشان شک کنند، اعتمادبهنفسشان پايين بيايد و نگران اين باشند که ديگران چه فکري در موردشان ميکنند. اکثر افراد دوست ندارند در محيط کاريشان توجه ديگران را به خودشان جلب کنند. متأسفانه همهي ما به خاطر گرايشي طبيعي که داريم، خودمان را با بيرحمي قضاوت ميکنيم و اغلب فکر ميکنيم که موقعيت بدتر از چيزي است که در واقعيت نشان ميدهد. در نتيجه، حجم زيادي از اطلاعات را با کمک نگرفتن از ديگران از دست ميدهيم. ميتوانيم به تمامي اين شرايطي که بر خودمان تحميل ميکنيم، با ديد مثبتي نگاه کنيم يا اينکه بياموزيم که چگونه چنين موقعيتهايي را با اعتمادبهنفس بيشتر مديريت کنيم.
حالا ميخواهيم مثالي در اين زمينه برايتان بزنيم؛ فردي را ميشناسيم که صاحب شرکت است و از سنين جواني کار خود را شروع کرده است و در سن 40 سالگي تبديل به مرد موفقي در زمينه تجارت شده است. اين فرد، مربي و مشاوري در زندگي خود داشته است و بهصورت ماهانه جلساتي را با اين مربي برگزار ميکند. مربي هم توانسته است در ابعاد متفاوتي از زندگي به اين فرد کمک کند. هدف از داشتن مربي اين است که فرد روشن فکر شود و ابعادي از زندگي که ممکن است از آن غافل باشد را به درستي ببيند. اين فرد، حضور مشاور را دليل موفقيت کارياش ميداند و هرگز وجود او را نشانهاي از ضعف و ناتواني نميداند.
ديدگاه ما غلط است
بسياري از ما به طور خودکار و غير ارادي فکر ميکنيم که رفتن به نزد مشاور، گذراندن دورههاي رشد شخصيتي يا ملاقات منظم با مشاور زندگي به اين معني است که اتفاق بدي در زندگي پيش آمده است يا اينکه در حال وقوع است. در کل، کلمهي «کمک» در ذهن اکثريت افراد معني منفياي دارد. واقعيت اين است که اگر به کمک گرفتن از ديگران با ديدگاهي مثبت نگاه کنيم، رفتن به نزد مشاور و استفاده از نظريات او در زندگي تبديل به کار قدرتمندانه و مثبتي ميشود.
حتماً لازم نيست که براي کمک گرفتن و تغيير زندگيتان در موقعيت سختي قرار داشته باشيد
در هر شرايطي که هستيد ميتوانيد از ديگران کمک بگيريد و حتماً لازم نيست که در موقعيت بدي قرار داشته باشيد. ميتوانيد به اين فکر کنيد که ميخواهيد سلامتي و خوشبختي خودتان را در زندگي ارتقا دهيد و با افزايش اعتمادبهنفس خودتان، فرد موفقتري شويد. همهي افراد در طول زندگي خود دوست دارند تا تغيير کنند. تغيير چه در شرايط کاملاً طبيعي صورت بگيرد يا در موقعيتي انجام شود که فرد مجبور به تغيير باشد، هميشه به معناي بهبود سلامت و خوشبختي در زندگي است و اجازه ميدهد تا تبديل به ورژن بهتري از خودمان بشويم.
نکتهاي که بايد در نظر داشته باشيد اين است که نميتوانيد به تنهايي تغيير کنيد و اين کاملاً طبيعي است؛ بايد اين واقعيت را بپذيريد و بدانيد که کمک گرفتن از ديگران يا از جايي، کار کاملاً طبيعي و نرمالي است و چيزي نيست که به خاطر آن احساس شرمندگي کنيد و خجالت بکشيد.
کمک گرفتن از ديگران نشانه ضعف فرد نيست
در مثالي که برايتان زديم، داشتن مشاور زندگي باعث ميشود تا فکر فرد بازتر شود و بتواند برنامهريزي دقيقتر و بهتري انجام دهد. کسي که مدير يک شرکت است، در کنار اينکه بايد يک پدر و همسر خوبي باشد، مسئوليتهاي زيادي را بر روي دوش خود دارد. مشاور زندگي، کسي است که رسيدن به اهداف فردي را دائماً يادآوري ميکند و در برخورد با مشکلات يا موقعيتهاي سخت به فرد کمک ميکند تا با ديدي وسيعتر بتواند خود را پيدا کند. البته منظور ما اين نيست که فقط از مشاور زندگي کمک بگيريد بلکه شامل هر نوع کمکي ميشود. تحقيقات ثابت کرده است که داشتن سيستم حمايتي، فوايد مثبت زيادي را به دنبال دارد؛ مثل رسيدن به سطوح بالاتري از خوشبختي و تندرستي، استفاده بهتر از استعدادها و زندگي طولانيتر و سالمتر.
براي اينکه بتوانيد بيشتر اين موضوع را درک کنيد، ميتوانيم بگوييم که افراد موفق هم هميشه از ديگران کمک ميگرفتند و از نصيحتهاي ديگران در زندگي خود استفاده ميکردند يا مثلاً پشت هر ورزشکار موفقي، يک مربي وجود دارد. مربي، ورزشکارها را تربيت و راهنمايي ميکند تا بتوانند به موفقيت برسند. مربيها، توانايي کشف نقاط ضعف و رشد نقاط قوت ورزشکارها را دارند. ورزشکار بر روي روال تربيتي فعلي يا روال خاصي متمرکز ميشود ولي مربي نقشه بزرگتري براي اجرا دارد و روال تربيتي ورزشکارها تنها يکي از چند هدف مربي محسوب ميشود که در نهايت منجر به موفقيت و عملکرد بهتر ورزشکارها ميشود. بدون برنامهريزي و ديدگاه مربي براي اجراي روالهاي تربيتي و همچنين راهنمايي بيشتر، ورزشکارها نميتوانند به خوبي تربيت شوند و نهايت تلاش خود را کنند.
کمک گرفتن از ديگران يک توانمندي است
با کمک گرفتن هميشگي يا پذيرفتن نصيحت ديگران، ميتوانيد زندگيتان را کنترل کنيد و اجازه ندهيد که شرايط خارجي (مثلاً اينکه افراد ديگر چه فکري در مورد شما ميکنند) روي رفتار و عملکردتان تأثير بگذارد. پذيرفتن نقاط ضعف به شجاعت خاصي نياز دارد. اگر در مرحلهاي از زندگيتان قرار داريد که ميخواهيد تغييراتي را ايجاد کنيد و يا اوضاع زندگيتان را بهبود ببخشيد، وقت اين است که با کمک گرفتن از ديگران، نقاط ضعفتان را به نقاط قوت تبديل کنيد.
منبع: چطورپديا
درباره این سایت